(فرستنده : عمادالدین دهنشین از رودان)
لحظه های خسته ام را بی نگاهت رنگ نیست / در فضای سینه ام جز یاد تو آهنگ نیست .
(فرستنده : جمیل از سنندج)
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی / آخر ای ماه تو هم درد من مسکینی / تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من / سر راحت ننهادی به سر بالینی .
(فرستنده : جمیل از سنندج)
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی / چراغ خلوت این عاشق کهن باشی .
(فرستنده : امیرحسین از همدان)
گفتی مرا از خویش می ترسانی ای یار / وقتی به دریا ها مرا می خوانی ای یار / ترسان من ! گفتم که بگذار این چه و چون / چندم از این تردید می ترسانی ای یار .
(فرستنده : امیرحسین از همدان)
عشق رازی ست که خورشید به بارانش گفت / نیز رمزی ست که شقایق به گلستانش گفت / ای که ایمان به کسی داری و چیزی بی شک / عشق بود آنچه دلت با همه ایمانش گفت .
(فرستنده : رخساره پدیده از سبزوار)
ما چون دو دریچه روبروی هم / آگاه ز هر بگو مگوی هم / هر روز سلام و پرسش و خنده / هر روز قراره روز آینده / اکنون دل من شکسته و خسته ست / زیرا یکی از دریچه ها بسته ست .
(فرستنده : مریم ب از کرمان)
پیامی میزنم اینک برایت / به جبران پیام های زیادت / از آن بابت پیامی می فرستم / بدانی بنده هم هستم بیادت .
(فرستنده : مریم ب از کرمان)
مرا آن دل که بر دریا زنم نیست / ز پا این بند خونین برکنم نیست / امید آن که جان خسته ام را / به آن نادیده ساحل افکنم نیست .
(فرستنده : مرتضی از اهواز)
دیدن تو عشق منه / نگاه تو عمر منه / لبخند تو گنج منه / ندیدنت رنج منه .
(فرستنده : قاصدک از کاشان)
دیدن دوباره ی تو واسه من آغازه / اوج شادی پرنده ، لحظه ی پروازه .
لحظه های خسته ام را بی نگاهت رنگ نیست / در فضای سینه ام جز یاد تو آهنگ نیست .
(فرستنده : جمیل از سنندج)
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی / آخر ای ماه تو هم درد من مسکینی / تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من / سر راحت ننهادی به سر بالینی .
(فرستنده : جمیل از سنندج)
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی / چراغ خلوت این عاشق کهن باشی .
(فرستنده : امیرحسین از همدان)
گفتی مرا از خویش می ترسانی ای یار / وقتی به دریا ها مرا می خوانی ای یار / ترسان من ! گفتم که بگذار این چه و چون / چندم از این تردید می ترسانی ای یار .
(فرستنده : امیرحسین از همدان)
عشق رازی ست که خورشید به بارانش گفت / نیز رمزی ست که شقایق به گلستانش گفت / ای که ایمان به کسی داری و چیزی بی شک / عشق بود آنچه دلت با همه ایمانش گفت .
(فرستنده : رخساره پدیده از سبزوار)
ما چون دو دریچه روبروی هم / آگاه ز هر بگو مگوی هم / هر روز سلام و پرسش و خنده / هر روز قراره روز آینده / اکنون دل من شکسته و خسته ست / زیرا یکی از دریچه ها بسته ست .
(فرستنده : مریم ب از کرمان)
پیامی میزنم اینک برایت / به جبران پیام های زیادت / از آن بابت پیامی می فرستم / بدانی بنده هم هستم بیادت .
(فرستنده : مریم ب از کرمان)
مرا آن دل که بر دریا زنم نیست / ز پا این بند خونین برکنم نیست / امید آن که جان خسته ام را / به آن نادیده ساحل افکنم نیست .
(فرستنده : مرتضی از اهواز)
دیدن تو عشق منه / نگاه تو عمر منه / لبخند تو گنج منه / ندیدنت رنج منه .
(فرستنده : قاصدک از کاشان)
دیدن دوباره ی تو واسه من آغازه / اوج شادی پرنده ، لحظه ی پروازه .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر